2024 | خانه بزرگ | The Casagrandes Movie

خانه بزرگ

:: The Casagrandes Movie ::
#img_alt#
خب دوست عزیز، راجع به فیلم The Casagrandes Movie می خوای بدونی؟ اتفاقا فیلمش تازه اومده و منم یه دل سیر نگاش کردم! ببین، داستان از این قراره که رونی آنه کوچولو موچولو، که دیگه داره 12 سالش تموم میشه، کلی نقشه برای تابستون دوازده سالگیش داره. می خواد با دوست صمیمیش، سید، برن خوش بگذرونن و آتیش بسوزونن. ولی مگه میشه خانواده کاساگراندس بذارن بچه شون یه جا بند شه؟ نه دیگه! یهو سورپرایزش می کنن و میگن "پاشو بریم مکزیک!" رونی آنه اولش کلی غر می زنه که آخه مکزیک کجا، خوش گذرونی کجا؟ ولی تو سفر یه گردنبند خوشگل پیدا می کنه که یه مغازه دار میگه آخرین ارتباط بین آدما و خدایانه! مامانش میگه خرافاته، ولی رونی آنه یواشکی می خره. خلاصه میرن خونه مادربزرگه، ماما لوپه، و رونی آنه یه کوه می بینه شبیه پیست اسکیت! عمو کارلوس براش تعریف می کنه که این کوه اسمش پونگاریه، اسم یه نیمه الهه شیطون که مامان باباش نذاشتن الهه کامل شه، چون خیلی سرکش و بی مسئولیت بوده. پونگاری هم لج می کنه و یه ماسک می دزده که قدرتهای خدایی بهش میده، ولی یهو زمین دهن باز می کنه و مادرش مجبور میشه سنگیش کنه تا دنیا رو نجات بده. میگن اگه پونگاری آزاد شه، مکزیک به فنا میره! رونی آنه هم که کلا عاشق ماجراجوییه، فرداش یواشکی میره کوه پونگاری و شروع می کنه اسکیت بازی و لایو با سید! یهو گردنبندش میشکنه و پونگاری آزاد میشه! یه دختر کوچولو هم اونجا بوده، اسمش شارا، میگه پاش گیر کرده زیر درخت و کمک می خواد. رونی آنه کمکش می کنه و با هم میرن، ولی مامانش از راه می رسه و کلی دعواش می کنه که چرا بی اجازه رفتی و سرخود کاری کردی! شبش هم مامانش حسابی از دستش شاکیه، ماما لوپه میگه بیا خودم بهت فنون پرتاب دمپایی رو یاد بدم تا سر به راه شی! بعدش رونی آنه و شارا یواشکی میرن موزه، رونی آنه یه دروازه پیدا می کنه که میره به دنیای ماسک پونگاری. یهو شارا نامردی می کنه و ماسک رو می دزده و معلوم میشه خود نامرد پونگاری بوده! رونی آنه رو هم زندانی می کنه تو اون دنیا. ولی بابابزرگ هکتور یه آینه جادویی پیدا می کنه و با رونی آنه تماس می گیره! رونی آنه ماجرا رو براشون تعریف می کنه و نصفه شبی کل خانواده میریزن موزه تا نجاتش بدن. اونجا رونی آنه می فهمه که داستان پونگاری اشتباه بوده! پونگاری وقتی ماسک رو استفاده کرده، زمین ترک برداشته، چون یه خدای دیگه، اوکومو، خدای دنیای مردگان، داشته از زیر زمین میومده بیرون! مامان بابای پونگاری هم برای اینکه از اوکومو محافظتش کنن، سنگیش کردن! پونگاری دوباره ماسک رو میذاره و میخواد الهه شه، دریا رو خشک می کنه و معبد میسازه! ولی باز زمین شروع می کنه به ترک خوردن. رونی آنه خودش میره معبد پونگاری و حقیقت رو بهش میگه. میگه مامان بابات تو رو سنگ کردن که از اوکومو در امان باشی! یهو می بینن مامان رونی آنه داره میاد معبد، پاش سر میخوره و نزدیکه بیفته تو ترک ها! پونگاری تبدیل میشه به یه کایوت و میدوئه سمت مامان رونی آنه، مامانش هم از برنامه سفرش استفاده می کنه و خودشو نجات میده! خلاصه همه با هم متحد میشن و اوکومو از دل زمین میاد بیرون! رونی آنه و پونگاری میرن جنگ اوکومو، مامانش به لالو، سگ خانواده، میگه یه دمپایی غول پیکر از زیر خاک در بیاره! بابی، داداش رونی آنه، هم آتیش مقدس رو از زیر خونه ماما لوپه میاره. دون تاچو، خدمتکار خونه ماما لوپه، با هواپیما میزنه به مینیون های اوکومو و همشون رو میترکونه! هر کدوم از کاساگراندس با یه روشی مینیون ها رو تار و مار می کنن. اوکومو پونگاری رو ناک اوت می کنه و می بره تو جمجمه ماسکش! مامان رونی آنه با کمک جنگجوهای دمپایی، دمپایی غول پیکر رو بلند می کنه، فریدا، زن عموش، یه عکس مقوایی از بابای رونی آنه، آرتورو، رو آتیش میزنه و میندازه تو دمپایی! دمپایی میخوره به اوکومو و تبدیل میشه به یه اسکلت! رونی آنه هم تیر آخر رو میزنه و اوکومو رو نابود می کنه و مینیون هاش هم سنگ میشن! پونگاری با معبدش ترک های زمین رو می بنده و جلوی برگشتن اوکومو رو می گیره و با مامان باباش، سیسی کی و چیپیری، که تبدیل به جواهر شده بودن، آشتی می کنه. سیسی کی و مامان رونی آنه هم با هم آشتی می کنن و اختلافاتشون رو کنار میذارن. چیپیری سرزمین اصلی رو دوباره آباد می کنه و جشن آتش نو تو جزیره ماما لوپه برگزار میشه. مامان رونی آنه به دخترش یه جواهر دیگه هدیه میده و پونگاری و مامان باباش از دور جشن رو تماشا می کنن. **صداپیشه ها:** * ایزابلا آلوارز: رونی آنه * سومالی مونتانو: ماریا (مامان رونی آنه) * پائولینا چاوز: پونگاری و شارا (عجب دختریه، دو نقش!) * آنجلیکا آراگون: لوپه (مادربزرگ) * سونیا مانزانو: روزا (مادربزرگ دیگه!) * کیت دل کاستیلو: سیسی کی (مامان پونگاری) * و کلی صداپیشه خفن دیگه مثل کارلوس پنا وگا و کارلوس آلازراکی و ... **تولید و پخش:** * فیلم مال نیکلودئون موویز هست، همونایی که کارتون های باحال میسازن. * از نتفلیکس پخش شده، پس راحت می تونی آنلاین ببینی. **نقد و بررسی:** راستش رو بخوای، نقدهاش خیلی بالا پایین بوده. بعضیا میگن 3 از 5 گرفته. تعریف کردن از اینکه فیلم فرهنگ مکزیکی رو خوب نشون داده و شخصیت ها هم دوست داشتنی ان. ولی میگن داستانش یه کم کلیشه ایه و خشونت کارتونی داره که ممکنه برای بچه های کوچیک مناسب نباشه. ولی خب، برای ما عشق فیلم ها که این چیزا مهم نیست، مگه نه؟ **نظر شخصی من:** به نظر من فیلم قشنگی بود. انیمیشنش که خیلی خوشگل و رنگارنگ بود، داستانش هم با اینکه شاید خیلی پیچیده نبود، ولی سرگرم کننده و بامزه بود. مخصوصا برای کسایی که سریال کاساگراندس رو دوست دارن، این فیلم یه جور خداحافظی با این خانواده دوست داشتنیه. یه جورایی انگار یه مهمونی خداحافظی گرفتن برامون! اگه دنبال یه انیمیشن خانوادگی و باحال می گردی که هم بخندی هم یه کم ماجراجویی ببینی، این فیلم گزینه خوبیه. فقط اگه خیلی سخت گیری و دنبال داستان های خیلی اورجینال و پیچیده هستی، شاید خیلی به دلت نشینه. ولی در کل، به نظرم ارزش یه بار دیدن رو داره، مخصوصا با خانواده یا دوستات که دور هم بشینید و پفک بخورید و فیلم ببینید! 😉